وبلاگ دخترونه

متن مرتبط با «وینکس» در سایت وبلاگ دخترونه نوشته شده است

داستان وینکس

  •  در یک روز برفی که وینکسیا میخواستن برف بازی کنند راکسی گفت: بچه ها میاین برف بازی ؟ آیشا میگه: نه چون من میخوام آدم برفی بسازم ! یهو تکنا میگه : منم میام کمکت! وقتی آدم برفی تموم شد دو تایی یک صدا میکن تموم شد . استلا میگه: واه واه چه زشت ! آیشا میگه زشت شد بگیر که اومد. و به استلا یه گوله بزرگ برف پرت میکنه! آیشا به تکنا میگه: این یکی ادم برفیمون خوشگل تر نیست؟! شما میدونید چرا همچین حرفی زده؟,وینکس ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها